جملهی "نباشی،نیستم"
وما خبر از مرگ کسی در نبود شما را نمیدهد
این یعنی نباشی دیگر آن ادم سابق نیستم
این که آدم سابق نیستم، یعنی دیگر مثل قبل زندگی نمیکنم
مثل قبل نمیخندم
از خودم عکس نمیگیرم
سینما نمیروم
هیچ چیز سرذوق نمیاوردم
اهنگ مورد علاقه.غذای مورد علاقه لباس مورد علاقه.هیچ علاقه ایی وجود ندارد
نه سردی بستنی توی چله تابستان رو حس میکنم
و نه گرمای هات چاکلت توی برف زمستان
هیچ حسی وجود ندارد
توی آینه به خودم لبخند نمیزنم
شبها به سختی خوابم میبرد
صبحها
صبحها با امید چشمهایم را باز نمیکنم
اینها یعنی من دیگر آدم سابق نیستم
اینها یعنی: "نباشی نیستم"
درباره این سایت