یک غربى معمولا بطرى آبش را از خودش جدا نمی کند. استاد هم با بطرى آب درس می دهد، و آب تنها چیزى است که غربیها به شدت می خورند و ما نه!
هر چقدر ما شلنگ قلیون به دست داریم، این غربی ها کتاب در دست دارند کتاب جزء لاینفک زندگى این مردم است.
در جواب پرسیدن حالشان به جاى قربان شما و نوکرتم جواب روشن می دهند و شما در جریان حالشان قرار می گیرید مثلا می گویند: خوبم، کمى مریضم، خسته ام، بد نیستم، عالى ام
وقتى لطفى می کنید مثلا از غذایتان به کسى تعارف می کنید به جاى گفتن الهى فدات بشم و دورت بگردم خیلى واضح می گویند: تو مهربانى و شما روزى را تصور کنید که به خاطر کارهاى معمولى چند بار به شما گفته شده مهربان هستید، آیا به سمت مهربان تر شدن نمى روید؟!
بین مشاغل مختلف تفاوت جایگاهى نیست. پزشک از اتاقش بیرون میاید و هر مریض را شخصا صدا میکند، استاد، روز اول میگوید من نه پرفسورم، نه sir، نه مسیو، من فقط "مت "( اسم کوچک) هستم.
مردم ورزش می کنند به معناى واقعى کلمه نه آمپول وتزریق هورمون نه به شرایط خاصى احتیاج دارند نه باشگاه نه وقت کافى. با دوچرخه سر کار می روند بارها کسانى را دیده ام که کالسکه به دست، می دویدند دوستى در باشگاه ، کارمندان جایى را دیده بود که وقت ناهارشان را به باشگاه مى آیند و ورزش می کنند.
وقتى نگاهتان به کسى میافتاد سریع لبخند میزند و احتمالا روز خوش میگوید، ما چرا انقدر با نگاه همدیگر مشکل داریم و چرا انقدر به هم زل می زنیم؟
از چه زمانى ما کمتر در مترو و اتوبوس براى مسن ها، صندلى خالى کردیم ؟ اینجا اگر براى مسن ها و باردارهاو بچه ها صندلى خالى نکنید علنا دیگران به شما تذکر می دهند.
با بچه ها، حیوانات و طبیعت مهربان تر بودن نشان از انسان تر بودن شما دارد.
بدون ترحم و تحقیر به ضعیف تر ها کمک میکنند. کسى احساس برتر بودن به شما نمیدهد.
در رفتارشان خود را درگیر قید و بندهای حاصل از آداب و تشریفات نمی کنند، خودشان هستند و فکرشان را صرف ارائه ی ماسک اجتماعی نمی کنند چون از اینکه خودشان باشند هراسی ندارند
درباره این سایت