جلوی صندوق نشسته بود و چشمان به غم نشسته اش تا انسوی خیالاتش کشیده شده بود و اشکهایش بی اختیار و بی صدا در پی هم میلغزیدند

هر چند گاهی بخودش می امد و نگاهی به صفحه گوشی می انداخت و مایوسانه شماره ایی را میگرفت

جلوی صندوق پر بود از ادمهایی که با لبخندنامه ترخیص را در دست داشتند و قدم نورسیده را بهم تبریک میگفتند و تنها کسی که در هیاهوی خندها،بی صدا گریه میکرد او بود

ناامید از گرفتن شماره شد و خود را به ای سی یو نوزادان رساند و صورت خیسش را به شیشه چسباند .بغضش امانش را برید و اشکهایش در میان فریادها که میزد تا عرش بالا رفت

حراست بیمارستان دوان دوان به او نزدیک شدند و در سیل نگاههای خیره او را به عقب هول دادند و شروع به توهین کردند یکی گفت:روزی که صیغه شده بودی فکر اینجا را هم میکردی. کی حاضره فامیلیش رو به یه بچه صیغه ایی بده؟برو بی پدر براش شناسنامه بگیر .برای تو چه فرقی داره پدرش کی باشه

اون یکی با خنده ایی  چندش اور گفت:غصه نخوربا پول صیغه بعدی خرج بیمارستان در میاد فقط نخوای از هر کدومشون یه بچه بیاریا

و صدای خنده و نگاههای تخقیرامیز جمعیت بود که بر سر زن جوان فرو میریخت و هیچ کس حتی نمیدانست عشق قرار نبود به صیغه ختم شود و فرزندش بی پدر با قلبی که در استرس اشکهای تنهایی نارس تشکیل شده پا به دنیایی کثیف و نامرد بگذارد

 

لااقل مرد باشید و‌پای ثواب جاریه صیغه خود بمانید وقتی لباس ثواب بر تن گناهتان میکنید مرد باشید ادم باشید و دیگری را قربانی هوس رانی و لجن زار شهوت خود نکنید

تکلیف فرزندان صیغه را در میان هوسرانیهایتان به فراموشی نسپارید

 

 

 اشتباه تو

تنها به دام انداختن کبوتر نبود

تو.

گندم را بی اعتبار کردی 

کاش میفهمیدی.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نسیم آر کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. Eric دعا اذکار خاص نماز ختم قرآن مجرب سوره آیه ذکر صلوات ادعیه حاجت توسل روزه نفرین - اللهم صل علی محمد و آله بعدد ما احاط به علمک ايران نيسان شورای دانش آموزی هنرستان کاردانش شهید حقیقی PIXOTAK Sara آموزش حسابداری Angel